مثلا اگر شما به دلیل اشتباه منشی یک مطب که باعث شده 2 ساعت معطل شوید، در جلو جمع سر او داد بزنید، احتمالا سریع‌تر به حق خودتان که همان رفتن نزد دکتر است، می‌رسید. اما این رفتار شما باعث می‌شود که علاوه بر منشی، اعضای مطب و حتی خود دکتر نسبت به شما نظر منفی و بدی پیدا کنند.

 

حالا در یک شرایط دیگر اگر بخواهید بر سر مامور راهنمایی و رانندگی یا حتی مامور پلیس 110 به دلیلِ توجیه شده خودتان باز هم آن رفتار رک بودن را به کار برده و به شدت مخالفت کنید، این بار حتی اثربخشی هم از بین رفته و احتمالا نتیجه خیلی بدتری را به دست می‌آورید.

 

رک بودن واقعی، این است که شما نظرتان را ابراز کنید، به طوری که به نتیجه اثربخش رسیده و تا جای ممکن کدورتی هم به وجود نیاورید. متاسفانه اغلب افراد تصور می‌کنند که رک بودن همراه با اخم‌های درهم کشیده، چشمانی گرد و صورتی قرمز شده از عصبانیت امکان‌پذیر است. اما نظرتان چیست این رفتار را با کمی لبخند یا صرفا یک حالت چهره جدی اجرا کنید؟

 

👈 4_ در نظر نگرفتن شرایط

 

بیایید یک بار دیگر شرایط مثال قبلی در مورد برخورد با پلیس راهنمایی و رانندگی را در نظر بگیریم. تصور کنید در یک کشور غربی که پلیس‌های راهنمایی و رانندگی آن رفتار نامناسبی دارند، در حال رانندگی هستید. در میان راه یکی از آنها به شما می‌گوید که به دلیل سرعت غیر مجاز باید خودروتان را به پارکینگ منتقل کنید. شما بسیار از این موضوع ناراحتید چون مطمئنید که در کل طول مسیر به هیچ عنوان سرعت غیرمجازی نداشتید. اما رفتار قاطعانه در اینجا چه رفتاری است؟

 

خب به خوبی می‌دانیم که داد زدن و بحث کردن با طرف مقابل یک رفتار پرخاشگرانه است. از طرفی به دلیل اخلاق نامناسب این پلیس، هرچه به رفتارهای قاطعانه، مذاکره و... متوسل می‌شویم بازخورد خوبی نمی‌گیریم. حالا در چنین شرایطی رفتار عاقلانه کدام است؟

 

حتی اغلب افراد قاطع هم در این زمان عصبانی شده و ممکن است به پرخاشگری روی بیاورند. شاید هم به سراغ راهکارهای دیگری مثل مذاکره با مافوق یا حتی شکایت قضایی و... بروند. اما یک نکته مهم:

 

ما در بعضی مواقع مجبوریم شرایط را در نظر بگیریم. مطمئنا در مثال بالا شما مورد ظلم واقع شده‌اید. رفتار قاطعانه هم رفتاری است که می‌گوید شما نباید در مقابل ظلم سکوت کنید. اما یک سوال: آیا حاضرید برای گرفتن حقتان تمامی سختی مسیر را به جان بخرید؟ شاید نیاز باشد برای حل این مشکل:

 

● 2 هفته مرخصی بگیرید،

● شکایت کنید،

● دائما از این دادگاه به آن مرکز دولتی بروید،

● هزینه زیادی پرداخت کنید،

● و...

 

و حتی در نهایت هم در این شکایت پیروز نشوید. مطمئنا این پیگیری‌ها یک رفتار قاطعانه است اما رفتار عقلانی‌تر می‌تواند این باشد که: با توجه به مشکلات بسیار، از ادامه دادن این مسیر خودداری کنیم.

 

دقت کنید که در این شرایط ما به توانایی‌هایمان شک نداریم و می‌دانیم که انسان قاطعی هستیم (یعنی در حال بروز خجالت و فرار کردن نیستیم.) اما شرایط را در نظر می‌گیرم و می‌بینم که حتی پیروز شدن در این مشکل، ضرر مالی و زمانی و... بسیاری برای ما دارد. بنابراین تصمیم بهتر را می‌گیریم.

در اصل ما گاها به بهانه رفتار قاطعانه، لج می‌کنیم! بله، برای اینکه به همه ثابت کنیم حق با ما بود، حاضر می‌شویم همه چیز از جمله زمان، انرژی، هزینه و... را زیر پا بگذاریم. مطمئنا نمی‌توان لج کردن و علاقه‌مان به ثابت کردن خود را پای رفتار قاطعانه گذاشت.

 

👈 5_ اقتدار یا زورگویی؟!

 

یکی از شرایط دردناکی که قبلا با آن زیاد برخورد داشتم، زمانی است که یک پدر از اقتدارش در منزل صحبت می‌کند! احتمالا شما هم گاها افرادی را دیده‌اید که از رفتار مقتدرانه‌شان در منزل حرف می‌زنند و اعتراف می‌کنند که در خانه، کسی حرعت حرف زدن روی حرف من را ندارد. شما را نمی‌دانم ولی خب من به جای اقتدار، اسم این رفتار را زورگویی می‌گذارم. می‌دانید دلیل زورگویی در خانه چیست؟ فارغ از آموزش‌های اشتباه کودکی فرد، اغلبِ رفتارهای پرخاشگرانه و زورگویی‌ها در خانه، ناشی از این است که او در خارج از منزل با مشکل عدم رفتار قاطعانه روبرو است.

 

مثلا فرد در محل کار توانایی ابراز احساسات خودش را ندارد، از طرف همکار رده بالاتر یا حتی رئیس شرکت مورد بی‌احترامی یا بی‌توجهی قرار می‌گیرد، در اجتماع نمی‌تواند به خوبی حق خودش را بگیرد و...

 

در ادامه این رفتارها باعث می‌شود که او به ابراز پرخاشگری روی بیاورد. اما چنین شخص خجالتی در چه مکانی توانایی ابراز این زورگویی خودش را دارد؟ تنها جایی که می‌تواند این رفتار خودش را بروز دهد، خانه است. چون در خانه کسی هنوز جرئت مقابله با او را ندارد. در اصل این فرد خانه را به یک حکومت نظامی تبدیل می‌کند و خود را به عنوان پادشاه آن می‌بیند. به این صورت یک مرهم و چسب زخم روی مشکلاتی می‌گذارد که دائما در بیرون از خانه با آنها روبرو شده.

 

جالب اینجاست که کودکانی که در این خانه‌ها بزرگ می‌شوند، بعد از مدت کوتاهی از رفتار پدر یا مادر پرخاشگر خود الگوبرداری کرده و این رفتار را به همان به شکل به آنها برمی‌گردانند.

 

👈 6_ رابطه برد و باخت نداریم!

نکته مهمی که در رفتار قاطعانه وجود دارد و اغلب افراد به آن توجه نمی‌کنند این است: نتیجه یک رفتار قاطعانه برد و باخت نیست، بلکه برد-برد است!

 

مثلا تصور کنید که در صف عابر بانک ایستاده‌اید و یک نفر بدون توجه به صف، جلوتر از شما می‌ایستد. خب اغلب افراد در چنین شرایط تصور می‌کنند که رفتار قاطعانه، آن رفتاری است که باعث شود این فرد به سزای این عمل زشت خودش برسد یا در اصل ببازد و خودشان هم به عنوان برنده، به جایگاه قبلی در صف برسند.

 

اما در رفتار قاطعانه واقعی، شما باید فکر کنید که چطور می‌توانم یک معادله برد-برد میان خودم و این شخص ایجاد کنم؟ مطمئنا اینکه هیچ صحبتی با طرف مقابل نکنید، یک معامله برد-باخت به نفع او است و در مقابل پرخاشگری و رفتار نامناسب، معامله را احتمالا به سمت شما تغییر می‌دهد. (هر چند که مزایای آن در مقابل معایبش کمتر است.)

 

معامله برد-برد در این شرایط این است که شما با روی خوش از او بخواهید به صف احترام گذاشته و به انتها برود. جالب اینجاست که در بسیاری از شرایط متوجه می‌شوید اصل مشکل به دلیل یک سوء تفاهم بوده و نه از روی قصد!

 

کلام آخر؛ 3 رفتار واقعی را بشناسید!

 

می‌دانید مشکلی که باعث می‌شود مرز میان رفتار قاطعانه و پرخاشگری را متوجه نشویم چیست؟ این است که اغلب تصور می‌کنیم کلا دو نوع رفتار در مواجهه با هر شرایطی داریم؛ رفتار قاطعانه و خجولی. بیشتر مردم تصور می‌کنند هر رفتاری که در تضاد با خجولی باشد، قاطعانه است در حالی که نقطه مقابل خجولی، رفتار پرخاشگرانه بوده و یک رفتار میان این دو به نام رفتار قاطعانه وجود دارد.